جدول جو
جدول جو

معنی ارگ نواز - جستجوی لغت در جدول جو

ارگ نواز
عازف الأرغن
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به عربی
ارگ نواز
Organist
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به انگلیسی
ارگ نواز
organiste
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به فرانسوی
ارگ نواز
organista
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به پرتغالی
ارگ نواز
mpigaji wa kinanda
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به سواحیلی
ارگ نواز
Organist
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به آلمانی
ارگ نواز
органіст
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به اوکراینی
ارگ نواز
organista
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به لهستانی
ارگ نواز
风琴师
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به چینی
ارگ نواز
آرگن نواز
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به اردو
ارگ نواز
অর্গানবাদক
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به بنگالی
ارگ نواز
오르간 연주자
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به کره ای
ارگ نواز
org çalan
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
ارگ نواز
organista
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
ارگ نواز
オルガン奏者
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به ژاپنی
ارگ نواز
נַגָן עוגב
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به عبری
ارگ نواز
органист
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به روسی
ارگ نواز
pemain organ
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
ارگ نواز
นักเล่นออร์แกน
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به تایلندی
ارگ نواز
organist
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به هلندی
ارگ نواز
organista
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
ارگ نواز
ऑर्गन वादक
تصویری از ارگ نواز
تصویر ارگ نواز
دیکشنری فارسی به هندی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ارنواز
تصویر ارنواز
(دخترانه)
نوازش شده اهورا، دارنده سخن سزاوار مرکب از ارنه (سزاوار) + واز (واژه)، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از دو دختر جمشید پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
(اَ نَ)
مرکب از ارنۀ اوستائی، بمعنی سزاوار و خوب + واز، به معنی واژه و سخن. نیکوسخن و آنکه سخنش رحمت می آورد، ارنوک. خواهر جمشید است که با خواهر دیگر شهرناز در حبالۀ ضحاک بودند و فریدون این هر دو خواهر را گرفت و ضحاک را بکشت. (جهانگیری) (برهان) (رشیدی). و بقولی او را دختر جمشید دانسته اند: ((او (فریدون) را سه پسر بودند: دو مهتر ازشهرناز خواهر جمشید، و بروایتی گویند ایشان از دخترضحاک زادند، و کهترین پسر از ارنواز خواهر جم.)) (مجمل التواریخ و القصص ص 27). در درواسپ یشت اوستا بندهای 13 و 14 آمده که فریدون برای ایزد گوش قربانی کرد و از او درخواست که بر ضحاک غلبه کند و دو زن وی سنگهوک (شهرناز) و ارنوک (ارنواز) را که برای توالد و تناسل دارای بهترین بدن و برای خانه داری برازنده هستند از او برباید. (یشتها تألیف پورداود ج 1 ص 193 و ج 2 ص 150) :
دو پاکیزه از خانه جمشید
برون آوریدند لرزان چو بید
که جمشید را هر دو خواهر بدند
سر بانوان را چو افسر بدند
ز پوشیده رویان یکی شهرناز
دگر ماهروئی بنام ارنواز.
فردوسی.
در ایوان شاهی شبی دیریاز
بخواب اندرون بود با ارنواز.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
چنگی. چنگ زن. (آنندراج) :
اگرچه چنگ نوازان لطیف دست بوند
فدای دست قلم باد دست چنگ نواز.
رودکی
لغت نامه دهخدا
(اَ)
گنگ باری مرکب از پنج جزیره در بحر اژه، واقع در مشرق لسبس و قرب ساحل آسیا. در آنجاآتنیان بحریۀ سپارت را در جنگهای پله پونز شکست دادند. (406 قبل از میلاد). رجوع به ایران باستان ص 981 شود، سنگها. (منتهی الأرب) ، سنگریزه ها. (منتهی الأرب)
لغت نامه دهخدا
ارگ نواز، ارگانیست
دیکشنری اردو به فارسی